پروژه‌ها و به ويژه پروژه‌هاي نفت، گاز و پتروشيمي به جهت اهميت راهبردي و وسعت دامنه خود، داراي ارزش و جايگاه ويژه‌ايي مي باشند كه بالا بودن ارزش مالي آنها، اين اهميت را دو چندان مي‌نمايد. اين موارد سبب مي شود كه مديريت اينگونه پروژ‌ها كه اغلب در سطح ملي مطرح مي‌باشند پيچيدگي‌ها و ظرافت‌هاي خاصي را درخصوص بهينه سازي عواملي چون محدوده طرح، زمان، هزينه و منابع در بر داشته باشند كه در نهايت بايستي متضمن كيفيت انجام كار، نه فقط در تا زمان راه‌انداري بلكه در حين بهره برداري نيز باشد. از اين رو نظام اجرای طرحهای صنعت نفت جهت کمک‌ به‌ کارفرما جهت‌ رفع‌ نواقص‌ و محدودیتهاي روش سـه‌ عـاملی،‌ طی بخشنامه شماره 1507-32/8 مورخ 78/6/8 (ابلاغي از سوي وزير محترم نفت) همسو با پیشرفته ترین روشهای اجرایی، روش چهار عاملی را نیز در سازمان اجرایی طرحها مد نظر قرار داده است.
بنابراین علاوه بر سه عامل کارفرما، مشاور و پیمانکار، عامل مدیریت طرح نیز وارد صحنۀ اجرا می شود تا ضمن جلوگیری از گسترش سازمان کارفرما و هماهنگی در اختیارات و مسئولیتها، تأخیر در اجرای کارها ناشی ازمشکلات سازمانی نیز مرتفع گردد. اين عامل در بند 2-3 از فصل اول نظام اجرای طرحهای صنعت نفت پیمانکار مديريت Management Contractor (MC) ناميده شده است.

اگر احساس می‌کنید اجرای موفقیت‌آمیز پروژه‌ برای سازمان حیاتی است و به هر دلیلی به موفقیت‌آمیز انجام شدن آن، شک دارید، بهتر است از خدمت مشاور MC، بهره‌مند شوید. در این صورت با افزایش درصد نسبتا کمی از بودجه پروژه، احتمال موفقیت آن را به میزان قابل توجهی افزایش خواهید داد.

  • نبود ساختار لازم و متناسب براي هدايت پروژ‌ها در سازمان‌هاي وظيفه محور
  • عدم وجود دانش فني لازم و نيروي انساني متخصص در حوزه‌هاي مختلف مورد نياز براي راهبري پروژه در سازمان‌ها، به خصوص در سازمان هاي وظيفه محور
  • هزينه بالا و به صرفه نبودن تشكيل ساختار و استخدام نيرو‌هاي متخصص براي راهبري پروژه‌ها در سازمان‌هاي وظيفه محور در مقايسه با استفاده از خدمات شركت هاي MC
  • الزام مراجع بالادستي سازمان‌ها (به ويژه سازمان‌هاي وظيفه محور) براي بهره‌گيري از خدمات مديريت طرح

مزاياي بكارگيري مديريت طرح، كه در ادامه به آنها اشاره شده است

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *